خادم الشهدا

اَللّهُمَّ الرزُقنی توفیقَ شَهادَتَ فی سبیلِک

خادم الشهدا

یک خادم الشهدای بی لیاقت
که جامونده
و دلش تنگ شده
برای طلائیه
شلمچه
هویزه
دهلاویه
هفت تپه
کانال کمیل
نهر خین
اروند
و....
برای حال دلش دعا کنید

۷ مطلب با موضوع «داستان :: سید مجتبی علمدار» ثبت شده است


 سید بهترین راه را برای مقابله با انسان های سرکش، مهربانی و عطوفت و برخوردصحیح می دانست.


 همسرش می گفت:

«در میدانِ ساعت ایستاده بودیم. در سمت دیگر میدان چند جوان که ظاهر مناسبی نداشتند مرتکب کارهای ناپسندی شدند.

سید با دیدن آن وضعیت رو به من کرد و گفت:«شما و زهرا در اینجا بمانید، من الان برمی گردم.»

 نگران شدم. پیش خودم گفتم نکنه با آن حال بیمار، دست به کاری بزند. دیدم رفت جلو و با لبخند با آن جوان ها سر صحبت را باز کرد.


 آن قدر آرام و منطقی برخورد کرد که آنها خودشان متوجه ناپسند بودن کارشان شدند و سرشان را از خجالت پایین گرفتند.»


✴️ امام علی -علیه السلام- میفرمایند : «تمام اعمال خیر و حتی جهاد در راه خدا ، در برابر امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره ای در دریای پهناورند.» نهج البلاغه.حکمت 374


💠راوی: همسر شهید سید مجتبی علمدار


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۵۸
خادم الشهدا

اگر خواستی زندگی کنی ..

باید منتـــــظر باشی تا مرگ  به سراغت بیاید ..


اما اگر عاشـــــق شدی ..


دوان دوان بسوی فدا شدن در راه معشـــــوقت خواهی دوید ..


و این خاصیت کسانی ست که در فکر جـــــاودانه شده اند ..


 

🌷🍃شهیدسیدمجتبی علمدار


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۴۵
خادم الشهدا


جمعه ها در مسجد امام حسن مجتبی (ع) دعای ندبه توسط آقا سیّد با آن صدای زیبایش برقرار بود بیشتر جمعه ها بعد از خواندن دعا برای فوتبال به محله ی بخش 8 می رفتیم و آقا سیّد با اینکه از درد پایش در ناحیه ی زانو رنج می برد ، امّا با علاقه و خیلی جدّی فوتبال بازی می کرد.


در یکی از روزها پیش از بازی فوتبال ، سیّد بچّه ها راجمع کرد و گفت : که بازی خشک و خالی صفایی ندارد، حتما" باید شرط بندی باشد . یکی از بچّه ها گفت:"آقاسیّدشرط بندی؟!از شما دیگر انتظار نداشتیم ." آقا سیّد خنده ای کرد و گفت: "شرط بندی حلال! " بعد آقا سیّد فرمودند:" هر تیمی که بازنده شد برای تیم برنده باید نفری صد تا صلوات بفرستد ."و از آن پس هرگاه بازی برگزار می شد ، یا صلوات دهنده بودیم یا صلوات گیرنده.


🌺شادی روح شهید سید مجتبی علمدار گل صلوات🌺

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۹
خادم الشهدا


رفتم وضو بگیرم و آماده شودم برای نماز صبح. آرام حرکت کردم تا به نماز خانه گردان رسیدم. هنوز ساعتی تا اذان صبح مانده بود . جلوی نماز خانه یک جفت کتانی چینی بود. توجهم به آن جلب شد. نزدیک که رفتم متوجه شدم کسی در نمازخانه مشغول مناجات با خداوند است. او به شدت اشک می ریخت.


آن قدر شدید گریه می کرد که به فکر فرو رفتم . با خود گفتم :«خدایا این چه کسی است که در دل شب این گونه گریه می کند؟!»


خواستم بروم داخل ، ولی گفتم خولتش را به هم نزنم. پشت در ایستادم. گریه های او در من هم اثر کرد. ناخواسته به حال او غبطه خوردم. خودم را سرزنش می کردم و اشک می ریختم.


با خودم گفتم : «ببین این بچه بسیجی ها چطور قدر این لحظات را می دانند. ببین چطور با خدا خلوت کرده اند. هنوز نتوانسته بودم تشخیص دهم آن فرد چه کسی است ؟ »


از جلوی نازخانه رفتم و موقع اذان برگشتم و وارد نازخانه شدم. او رفته بود.


وقتی به محل مناجات آن شخص رسیدم باورم نمی شد ! هنوز محل مناجات او از اشک چشمانش خیس بود!


خیلی دوست داشتم بدانم آن شخص چه کسی است . کفش کتانی او حالت خاصی داشت.


روز بعد به پاهای بچه ها خیره شدم . بالاخره همان کتانی را در پای او دیدم ؛ سید خوبی های گردان ، سید مجتبی علمدار.


کتاب زندگی نامه و خاطرات ذاکر شهید سید مجتبی علمدار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۱۰:۴۷
خادم الشهدا

قــــــــــانـــون اول 

خداوندا ! اعتراف می کنم به این که قران را نشناختم و به آن عمل نکردم .حداقل روزی ۱۰ آیه قران را باید بخوانم ، اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیل نتوانستم این ۱۰ آیه را بخوانم روز بعد باید حتما یک جزء کامل بخوانم 

تاریخ اجرا : ۴/۵/۱۳۶۹ 




قـــــانــــــــون دوم 


پروردگارا اعتراف می کنم از این که نمازم را به معنا خواندم و حواسم جای دیگری بود در نتیجه دچار شک در نماز شدم . حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم اگر به هر دلیل نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت را بخوانم . 

تاریخ اجرا : ۱۱/۵/۱۳۶۹ 


قـــــانون ســــــوم 

خدایا اعتراف می کنم از این که مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشد.حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرب بخوانم اگر به هر دلیل نتوانستم روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه و ۸ رکعت نماز قضا به جا بیاورم. 

تاریخ اجرا ۲۶/۵/۱۳۶۹ 


قـــــانون چــــهارم 

خدایا اعتراف می کنم از این که شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم حداقل در هر هفته باید دو شب نماز شب بخوانم و بهتر است شب پنج شنبه و شب جمعه باشد اگر به هر دلیل نتوانستم شبی را به جا بیاورم باید به جای هر شب ۵۰ ریال صدقه و ۱۱ رکعت نماز را به جا بیاورم . 

تاریخ اجرا : ۱۶/۶/۱۳۶۹ 


قــــانون پـــنـجــم 

خدایا اعتراف میکنم به اینکه (خدا میبیند ) را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خود کار کردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبحهای جمعه سوره الرحمن را بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد ۴ صبح زیارت عاشورا و یک جز قران بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آنرا در اولین فرصت به اضافه ۲ حزب قران بخوانم. 

تاریخ اجرا :۱۳/۷/۱۳۶۹ 


قــــانون شـــشم 

حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم باید به ازای هر صلوات ۱۰ ریال صدقه بدهم و ۱۰۰ صلوات بفرستم. 

تاریخ اجرا : ۱۸/۸/۱۳۶۹ 


قــــــانون هـــفتم 

حداقل باید در هر بیست و چهار ساعت ۷۰ بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم در بیست و چهار ساعت بعدی باید ۳۰۰ بار استغفار کنم و باز هم ۳۰۰ به ۶۰۰ تبدیل می شود. 

تاریخ اجرا : ۳۰/۹/۱۳۶۹ 


قـــانون هــشتم 

هر کجا که نماز را تمام میخوانم باید ۲ روز روزه بگیرم.بهتر است که دوشنبه و پنجشنبه باسد.اگر به هر دلیل نتوانستم این عمل را انجام دهم در هفته بعد باید به جای دو روز ۳ روز و به ازای هر روز ۱۰۰ریال صدقه بپردازم. 

تاریخ اجرا : ۱۹/۱۱/۱۳۶۹ 


قــــانون نــــهم 

در هر روز باید ۵ مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم روز بعد باید ۱۵ مسئله را بخوانم. 

تاریخ اجرا : ۱۴/۱/۱۳۷۰ 


قـــانون دهـــم 

در هر بیست و چهار ساعت باید ۵ بار تسبیحات حضرت زهرا (س) برای نماز های یومیه و ۲ بار هم برای نماز قضا 

بگویم.اگر به هر دلیل نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ۳ مرتبه این عمل را تکرار کنم. 

تاریخ اجرا : ۱۵/۳/۱۳۷۰ 


دست نوشته ها در ادامه مطلب
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۵
خادم الشهدا

سید مجتبی خیلی حضرت زهرا سلام الله علیها رو دوست داشت

یه شب دیدم صدای ناله از اتاقش بلند شد

با نگرانی رفتم سراغش

دیدم پاهاش رو تو شکمش جمع کرده

دستش هم روی پهلوش گذاشته و از درد دور خودش می پیچه

بلند بلند هم داد می زد: آخ پهلوم ... آخ پهلوم

چند دقیقه بعد آروم شد

گفتم: "چته مادر! چی شده؟ "

گفت:

"مادر جان!

از خدا خواستم دردی که حضرت زهرا س بین در و دیوار کشید رو بهم بچشونه

الان بهم نشون داد

خیلی درد داشت مادر .. خیلی .. "

شهید سید مجتبی علمدار


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۰۶:۱۹
خادم الشهدا


سید شهید- مجتبی علمدار:


چقدر سخت است 

حال عاشقی که نمیداند 

معشوقش نیز هوای او را دارد یا نه؟؟!!!

.

.


وقتی  ♡دلت♡  با خدا باشد 


خدا عاشقت میشود ...


احبَنی عَشَقَنی ..

.

و بعد تو عاشق خدا میشوی


عَشَقَنی عَشَقتَهُ ..

.

و بعد خداوند شهیدت میکند


عَشَقتَهُ قَتَلتَهُ ..

.

بهای خون تو کمـ نیست وقتی 


شهـیـــــد میشوی


و


خــــدا


ارزش و بهای خون توست..


عَلَیَ دیَتَهُ و اَنا دیتَهُ ..

ّ

.

♡ای عاشق مجنون که لیلا کُشی ات حسرت ما شد♡

.

♡یعنی شود آن روز که معشوق تو باشم...♡

.


.

وقتی خدا...

عاشق کسی بشه...

قربونیش  میکنه...!

.

یعنی عشقشو فدای خودش میکنه ...!!!

.

خودش گفته...🏻

هر کی عاشقم بشه…❤️

عاشقش میشم...❤️

عاشق هر کی هم که بشم...

"شهیدش"میکنم...♥️

خودمم خونبهاشو میدم...

.

♡گفتی عاشق هرکه شوی می کشی او را...♡

.

♡ای کاش که این بی سرو پا عشق توگردد...♡

.

خدایــــا...


با اینکه روسیاهم اما....


        ♥️عاشقــــتم♥️


پ.ن: روز تولدش شهید شد
پ.ن:وقتی به دنیا اومد و وقتی شهید شد زمان اذان بود

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۸
خادم الشهدا