نماز جماعت
دوشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ق.ظ
گفت: من تندتر میرم، شما پشت سرم بیاین.. تعجب کرده بودیم، سابقه نداشت بیش تر از صدکیلومتر سرعت بگیرد..
غروب نشده، رسیدیم گیلان غرب! جلوی مسجد ایستاد. نماز که خواندیم، داشتیم تند تند پوتین هامان را میبستیم که زود راه بیوفتیم..
گفت: کجا با این عجله!؟ میخواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم...
شهید مهدی باکری
۹۵/۰۱/۰۲