خادم الشهدا

اَللّهُمَّ الرزُقنی توفیقَ شَهادَتَ فی سبیلِک

خادم الشهدا

یک خادم الشهدای بی لیاقت
که جامونده
و دلش تنگ شده
برای طلائیه
شلمچه
هویزه
دهلاویه
هفت تپه
کانال کمیل
نهر خین
اروند
و....
برای حال دلش دعا کنید


 سخنرانی های پر شور و آتشین او علیه رژیم  که بدون مصلحت اندیشی انجام می شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای که او شهر به شهر می گشت تا از دستگیری در امان باشد.

 نخست به شهر فیروز آباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که در صدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. 


در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عکس العمل نشان می دادند و ابراهیم احساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.


بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی های پرشور مردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. 


به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید.


ماموران رژیم در هر فرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می کرد تا این که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، به پیروزی رسید. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۰۸
خادم الشهدا


پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید و در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. 


به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش  آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام(ره) و یارانش آشنا کند. 


او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی و افری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود.


 لیکن روح بزرگ و بی باک او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندک تزلزلی پی می گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ای غفلت نمی ورزید. 


با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و به طور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت و آمد می کرد. 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۰۵
خادم الشهدا


در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. 


پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت- به گفته خودش تلخترین دوران عمرش همان دو سال سربازی بود – در لشکر توپخانه اصفهان مسئولیت آشپزخانه را به عهده او گذاشته بودند.


ماه مبارک رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفکر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد که آنها هم اگر سعی کنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، می توانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشکر، وقتی که از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عده ای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل کنند. 

 

پس از این جریان ابراهیم گفته بود: «اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بیخبران فرمان می دهند تا حرمت مقدسترین فریضه دینمان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیر پا بگذاریم


اما این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستمشاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد.

 مطالعه آن کتاب ها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می شد تاثیر عمیق و سازنده ای در روح و جان محمد ابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد.

 مطالعه همان کتاب ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد که ابراهیم فعالیت های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز کند وبه روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۸
خادم الشهدا

 

ه روز 12 فروردین  سال 1334 هـ.ش در شهرضا در خانواده مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلی و زیارت قبر سالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.


محمد ابراهیم در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش استعداد فوق العاده ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.


هنگام فراغت از تحصیل به ویژه در تعطیلات تابستانی با کار و تلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجهی می کرد.


 او با شور و نشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید.


پدرش از دوران کودکی او چنین می گوید: «هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمی گشتم، می دیدم فرزندم تمامی خستگی ها و مرارت ها را از وجودم پاک می کرد و اگر شبی او را نمی دیدیم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود.»


اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می شد از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند.

 این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی قرآن را کاملا فرا گیرد و برخی از سوره های کوچک را نیز حفظ کند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۹
خادم الشهدا

17 اسفند

سالگرد شهادت حاج ابراهیم همت

مبارک

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۴۷
خادم الشهدا

انواع پاداش ها توی نیروهای نظامی وجود داره، 

از پاداش های مالی و پست و مقام گرفته تا اعطای درجه ی تشویقی.

اما پاداشی که حسن دنبالش بود از جنس این پاداش ها نبود.

بارها ازش شنیده بودیم که می گفت:" بالاترین پاداش برای من، لبخند رضایت رهبره".

یه بار که رهبری (حفظه الله) برای بازدید از پروژه ای اومده بودند و مسئولیت پروژه به عهده ی حسن بود، با اشاره به حسن گفتند:"طهرانی مقدم به هر قول و وعده ای که به ما داده وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند".

بعد هم پیشانی حسن رو بوسیدند.

همون جا بود که به چشم دیدیم حسن بالاترین پاداش و آرزوی قلبی ش رو دریافت کرد...


🌺 سردار شهید حسن تهرانی مقدم 🌺


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۵
خادم الشهدا


حمید به این چیزها خیلی حساس بود.

به من می‌گفت: فاطمه! این چیه که زن‌ها می‌پوشند؟ 

می‌گفتم: مقنعه را می‌گویی؟ 

می‌گفت: نمی‌دانم اسمش چیه..

فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ است.

دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت ‌تر باشی. 

گفتم: من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد؟!

خندید گفت: هر دوش..


از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم...


تا یادش باشم، تا یادم نرود او کی بوده، کجا رفته، چطور رفته، به کجا رسیده...


راوی : همسر بزرگوار شهید حمید باکری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۱۶
خادم الشهدا


 وسط معبر،کف زمین،سنگر کمین زده بودند؛ نمی دیدمشان . بچه ها تیر می خوردند. می افتادند. حاجی از روی خاک ریز آمد پایین . دوربین را پرت کرد توی سنگر .گفت « دیدمشون. میدونم باهاشون چی کار کنم.» سن و سالی نداشت . خیلی، شانزده یا هفده.حاج حسین دست گذاشت روی شانه اش. گفت« می تونی ؟ خیلی خطرناکه ها.» گفت « واسه ی همین کارا اومدیم حاج آقا!» سوار شد. پشت فرمان بلدوزر گم می شد. بیل بلدوزر را تا جلوی صورتش آورد بالا . حاج حسین داد زد « گاز بده برو جلو. هر وقت گفتم . بیل رو بیار پایین، سنگر شونو زیرو رو کن. باید خیلی تند بری.» یک دفعه دیدیم بلدوزر ایستاد .حاج حسین از روی خاکریز پرید آن طرف . داد زد « بچه ها بدوین.» دویدیم دنبالش ، بدون اسلحه . خودش نشسته بود پشت فرمان ، با همان یک دست . گاز می داد ، سنگر عراقی ها را زیر و رو می کرد.


#شهید_حسین_خرازی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۵
خادم الشهدا

✨" دوکوهـــــــه " سین  ندارد اما !


✨'ساختمانهـایش' ، سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ،


با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ،


با خدا سخن میگفتند.. ✨

سنگر سازان بی سنگر



✨فکـــــــــه " سین ندارد اما !


'سجده های' بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،


سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار معشوق شتافتند .✨


✨" شـــــــــرهانی " سین ندارد اما !


'سنگرهایش' زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی.ره✨


✨با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند.. ✨


✨کانال کمیــــــــــــل " سین ندارد اما !✨


✨'سکــوی' پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست..✨


✨" طلائیــــــــــــــــه " سین ندارد اما !


'سه راه ِ' شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبـــــــــــال ، تا عرش ِ اعــــلا ،


پرستــــو شدند..✨

✨ارونـــــــــــد " سین ندارد اما !


'ساحل ِ' خونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس،


گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدن✨

✨شلمچــــــــــــه " سین ندارد اما !


'سرداران ِ' بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کــــــــه همچون مادرشان زهـــرا.س.✨


فدایی ولایت شـــــــــــدند و گمنــــــام ماندند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۹
خادم الشهدا


🔮امروز سالروز شهادت دلاور مردشهید حاج حسین خرازی بود...به گوشه ای از زندگی و رشادت ها این شهید بزرگ پرداختیم...باذکر صلوات بر سرور وسالار شهیدان و روح پرفتوح حاج حسین🌷🇮🇷

🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊


✍روز جمعه ماه محرم سال 1336در یکی از محله های مستعضف نشین اصفهان به نام (کوی کلم) خانواده باایمان خرازی مفتخر به قدوم سربازی از عاشقان ابا عبدالله(ع) گشت.🌹🍃🌹


🌺حسین درآغاز دوران نوجوانی گرایش زیادی به مطالعه خبرها و کتب اسلامی و انقلابی داشت.و به تدریج با امور سیاسی نیز آشنا شد.✋☘


🌸باشروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد..🇮🇷 ودر اولین خط دفاعی مقابل عراقی ها در منطقه دار خوین مدت نه ماه با تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی بسیار کم استقامت کرد و دلاورانی قدرتمند تربیت نمود.🍂💕🍂


✍در سال 1360 پس از آزاد سازی بستان ، تیپ امام حسین ع را رسمیت داد که بعدها با درخشش او و نیروهایش در رشادت ها و جانفشانی ها به لشکر امام حسین ع ارتقا یافت.🌾🍃🌾



❣حساسیت فوق العاده در مصرف بیت المال و اجرای دستورات الهی داشت.❣


💫از سال 1358 تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه تنها ایام مرخصی کاملش ، هنگام زیارت خانه خدا (شهریور 1365) بود.💫


💜در طول مدت حضورش در جبهه، 30 ترکش میهمان پیکر او شد. و در عملیات خیبر دست راستش را به خدا هدیه کرد.💐


✨💫✨حاج حسین در عملیات کربلای 5 زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شد.حاج حسین خود پیگیر این امر گردید. وانفجار خمپاره ای این سردار بزرگ را در روز جمعه  /1365/12/8 به سربازان شهید لشکر امام حسین ع پیوند داد...وروح عاشورایی او به ندبه شهادت ، زایرکربلا گشت و بنا به سفارش خودش در قطعه شهدا و در میان یاران بسیجیش میهمان خاک شد..🌷🇮🇷🌷


🌷روحشان شاد🌷.


💕شادی روحشان صلوات 💕  

🍀اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم 🍀


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۹
خادم الشهدا